فصل دوم پایان نامه اعتماد بین فردی

اعتماد به­ عنوان چسب اجتماعی تعریف شده است که اعضای سازمان را به­یکدیگر متصل می­نماید و با القای همکاری و احساسات مثبت برای پیشرفت و عملکرد موفقیت ­آمیز تیم­ها امری مهم و ضروری تلقی می­گردد (ایکانن[1]، 2013). اعتماد یک معیار و شاخص اثربخشی سازمان است. اعتماد برای تقویت روابط موفق، کاهش احتمال خظر و عدم اطمینان مهم می­باشد (چانگ و فانگ[2]، 2013). در سازمان­هایی که در آن اعتماد حاکم است می­توان فضای باز، کارکنان مسئول، بهره ­وری و تعهد به سازمان، فرهنگ سازش، کارگروهی، رضایت شغلی بالا و مشارکت در تصمیم­گیری را مشاهده نمود. نکته اینجاست که مقوله اعتماد در سازمان و مدیریت، بحث­های زیادی را به­خود اختصاص داده و مطالعات بی­شماری بر اعتماد و شناخت مقدمات، عواقب و مکانیسم­های تبادل متمرکز است. مطابق مدل مایر و همکاران (1995)، فرد اعتمادکننده در مورد موثق/ مورد اعتماد بودن (توانایی، خیرخواهی و روراستی) طرف مقابل خود قضاوت می­کند و این قضاوت ناشی از اعتماد تجدید می­گردد. اعتماد بین فردی به صورت تمایلات پذیرش ریسک مبتنی بر انتظارات رفتاری از دیگران تعریف می­گردد. این متغیر به باورهای فردی در زمینه قابل اطمینان بودن تعاملات با سایر افراد در محیط پیرامون اشاره دارد. مبتنی بر مطالعات اعتماد مهمترین عامل در زمینه اشتراک گذاری دانش می­باشد و هنگامی که وجود داشته باشد می­تواند منجر به تسهیم یادگرفته ­ها و اطلاعات توسط افراد گردد (فاروغ، 2018). پایین بودن سطح اعتماد می­تواند منجر به بروز رفتارهای محافظه کارانه در افراد و نگه­داشت حداکثری دانش در مقایسه با محیط­هایی با سطح اعتماد بالا گردد. همچنین مطالعاتی چون باکر و همکاران (2006) نیز وجود دارند که اعتماد را یک عامل تعیین کننده در زمینه اشتراک گذاری دانش می­دانند.

 


[1] . Ikonen

[2] . Chang & Fang