
تغییر سازمانی تلاشی برنامهریزی شده در سراسر سازمان است که بهواسطه مدیریت عالی سازمان اداره شده و اثربخشی و سلامت سازمان را از راه برنامهریزی شده در فرایندهای سازمان با استفاده از علوم رفتاری افزایش میدهد (نجفی، 1398). تغییر سازمانی بهعنوان مفهومی جامع و چندبعدی برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم باتوجه به چالش شرکتها و سازمانهای دولتی و خصوصی در تأمین منابع سازمانی و انسانی مطرح گردید. اساس تغییر و تحول سازمانی بر بینش و آگاهیهای ناشی از پویایی گروهی طرح عملی مرتبط با تغییر برنامهریزی شده استوار بوده و در راه تکامل خود به چارهاندیشی منسجم نظریهها و کاربردها رسیده است که میتواند بسیاری از مسائل مهم انسانی موجود در سازمان را حلوفصل نماید (حسنی و همکاران، 1400). تغییر سازمانی بهمعنی استفاده از فناوری، روشها و تکنیکهای جدید مدیریتی در ساختار اداری و اجرایی هر سازمان است که به بازسازی و بهبود شرایط منجر میگردد. محور و مبنای تغییر سازمانی این فلسفه است که ممکن است روشهای گذشته پاسخگوی حل مشکلت فعلی و آینده نباشد و تجدیدنظر در اینباره میتواند به رفع نیازهای فعلی و آتی کمک زیادی نماید (ریتامن[1] و همکاران، 2020).
تغییر سازمانی از سال 1980 به یک جنبه غالب در زندگی سازمانی تبدیل شده است. کوچکسازی، ادغام، نوآوری در مدیریت و تکنولوژی و تغییر در مکان، زمان، مدت، کیفیت و کمیت کارها و مسئولیتها بعضی از تغییرات سازمانی هستند که بهطور بنیادی بر زندگی کاری سازمان تأثیر میگذارند. تغییر سازمانی اغلب بهعنوان رویدادی غیرمنتظره مطرح میشود که باعث ایجاد احساسایی مانند تعجب و احساس خطر میگردد. کارکنانی که در آغاز یک تغییر هستند احتمالاً در برخورد با وضعیت جدید بیشتر در خود فرو میروند و دچار بهت و حیرت میشوند و معمولاً احساساتی را تجربه میکنند که موجب نقض تعهدات و انتظارات آنها میشود (ربکا و ایندرادوی[2]، 2015). هدف اصلی تغییرات سازمانی بهبود مأموریت و چشمانداز سازمان بهمنظور سازگاری با تغییرات جهانی است (کاستیلو[3] و همکاران، 2018). سازمانها برای توسعه و اعمال انواع مختلف تغییرات برای پاسخ به تحولات سریع محیط خارجی ناشی از تغییرات تکنولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تلاش میکنند. بنابرین، سازمانها باید در برابر این چالشها واکنشهای مؤثری از خود نشان داده و از فرصتها استفاده کنند. (هکلمن[4]، 2017؛ ابوزید[5] و همکاران، 2020).
تغییرات سازمانی نیز با انتظارات زیاد از بهبود عملکرد مرتبط است. تغییرات به شکلهای مختلف صورت میگیرد درحالیکه برخی از تغییرات برکل سازمان تأثیر میگذارد، برخی دیگر تنها بر بخشها، گروهها یا فرایندهای خاص اثر میگذارند (یوسف[6]، 2017). فشارهای موردانتظار و غیرمنتظره (داخلی و خارجی)، میتواند سازمانها را مجبور به اتخاذ اقدامات اصلاحی مانند بازسازی، استراتژیها، سیاستها، فرهنگ یا رویکردها برای حمایت از پایداری سازمانی و دستیابی به مزیت رقابتی نماید (شاه[7] و همکاران، 2017).
[1] . Ritamen
[2] . Rebeka & Indradevi
[3] . Castillo
[4] . Heckelman
[5] . Abu-Zayyad
[6] . Yousef
[7] . Shah