مبانی نظری تحمل ابهام

اولین اشاره ها به موضوع تحمل ابهام، در سال 1948 در نشریه ی انجمن روانشناسی آمریکا[1] صورت گرفته است و در سال بعد یعنی 1949 در مقاله ای طولانی توسط برونزیک[2]، یک مدل یا نظریه برای تحمل ابهام به عنوان یک متغیر «عاطفی شخصیتی محسوس» مطرح شد و این کار تحت تاثیر کار جانش[3] در اسل 1937 قرار گرفته بود(ژو، لی و پاوسون[4]، 2020).

بسیاری از پژوهشگران در رشته ی روانشناسی تعریف خود را از تحمل ابهام براساس کار برونزیک قرار دادند و تحمل ابهام در این تعریف یک متغیر پیش بینی کننده قدرتمند می باشد، وی تعریف خود را از این مفهوم را به واسطه ی موضوع مورد مطالعه با مطالعه در مورد افراد گوناگون در شرایط مختلف بیان کرده است(کیلی[5]،2023).

بادنر[6](1962) چنین اشاره نمود که« ابهام را به یک فعالیت پوشیده و یک هدف نامشخص تعریف می نماید» در این صورت نه تنها تحمل ابهام فرد را به حمایت از مواردی همچون سانسور، رهنمون می سازد، بلکه سانسور(در اکثر شرایط) بخشی از تحمل ابهام می باشد. به عبارت دیگر تحمل ابهام یک ویژگی نامشخص که به رفتار و تجلیات خود شخص مربوط می باشند. منجر خواهد شد (ژو و همکاران،2020).

 


[1]. American Psychological Association

[2] Bronzik

[3] Jansh

[4] . Zhu,  Li,  Pawson

[5] . Kelly

[6] .Badner