مبانی نظری سبک های دلبستگی

   درادبیات علمی معاصر اصطلاح دلبستگی دارای چهار معنای متمایز است: نوعی از رفتار که هدف آن حفظ مجاورت با یک شخص دیگر است، پیوندهای دلبستگی که با پیوند والدین و فرزندان مرتبط است، نظام دلبستگی که هدف آن حفظ مجاورت با چهره دلبستگی و دستیابی به احساس ایمنی درونی است و بالاخره ارتباط­هایی که در­برگیرنده­ی ابراز توجه، در دسترس بودن هیجانی و جست­و­جوی آرامش در رابطه­ی والدین و کودک­اند. هر چند تعاریف متفاوتی از دلبستگی ارائه‌شده است اما همه­ی آن­ها یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که دلبستگی عنصر اساسی تحول طبیعی انسان به شمار می­رود(جان­بخشی و همکاران، 1389).

تحقیقات نشان می­دهد که در دلبستگی دو بعد اصلی وجود دارد. بعد شناختی- عاطفی دلبستگی که به­عنوان کیفیت عواطف نسبت به چهره­ دلبستگی مطرح می­شود و بعد رفتاری که در واقع به بهره­گیری از حمایت و مجاورت به الگوی دلبستگی مربوط می­شود. بعد شناختی- عاطفی دلبستگی در سنین بالاتر اهمیت بیشتری پیدا می­کند(خوشابی و ابوحمزه، 1393).