مبانی نظری نقص کارکردهای اجرایی

کارکردهای اجرایی به عنوان مجموعه ای از توانایی های برتر سازماندهی و یکپارچه سازی هستند که در سطح عصبی - آناتومیکی با مسیرهای مختلف تعامل عصبی همچون قشر پیش پیشانی در ارتباط بوده و شامل پیش بینی و ایجاد اهداف، برنامه ریزی، خود تنظیمی و نظارت بر اهداف، اجرا و بازخورد مؤثر برنامه ها، حافظه کاری و غیره هستند که برای فعالیت مستقل، هدفمند و سازگاری موفقیت آمیز حیاتی اند (مدنی فرد و همکاران، 1397).

کارکردهای اجرایی مجموعه ای از توانایی های مهم همچون توجه، حافظه کاری، تصمیم گیری، خود آغازگری، برنامه ریزی راهبردی، مهار پاسخ، انعطاف پذیری شناختی، کنترل تکانه و فعالیت های درسی را در بر می گیرد و در زندگی و انجام تکالیف یادگیری و کنش های هوش به انسان کمک می کند (امانی و همکاران، 1396). این کارکردها وظیفه قضاوت، تصمیم گیری، کنترل امیال، سنجش خطر و سایر کارکردهای مغز را بر عهده دارند . نورمن و شالیس ( 1992 ) پنج نوع موقعیت را تشریح کردند که در آن فعال شدن روتین برای عملکرد مطلوب کافی نخواهد بود و دراین شرایط است که کارکردهای اجرایی باید شروع به فعالیت کنند؛ موقعیت هایی که شامل برنامه ریزی یا تصمیمگیری است؛ موقعیت هایی که شامل تصحیح خطا یا مشکلی در مسائل روزمره زندگی است؛ موقعیت هایی که در آن پاسخ ها بخوبی تمرین نشدهاست یا حاوی توالی های جدیدی از اقدامات هستند؛ شرایطی که از نظرفنی دشوار است؛ موقعیت هایی که نیاز به غلبه بر پاسخ عادت شدید یا مقاومت در برابر وسوسه دارد . به زعم فاستر  (2001) نیز دو نوع فعالیت متفاوت اما به شدت مرتب برای کارکردهای اجرایی، تحت عنوان کارکردهای اجرایی فراشناختی و کارکردهای اجرایی هیجانی- انگیزشی در نظر گرفته می شود. کارکردهای اجرایی فراشناختی شامل حل مسئله، تفکر انتزاعی، برنامه ریزی، توجه، حافظه کاری است. به عبارتی از اصطلاح کارکردهای اجرایی سرد نیز برای توصیف کارکردهای فراشناختی استفاده می شود. کارکردهای اجرایی هیجانی- انگیزشی که مسئول متناسب کردن شناخت و هیجان است به معنای توانایی ارضاء تکانه های بنیادی توسط راهکارهای جامعه پسند است.  همچنین از عبارت کارکردهای اجرایی گرم برای توصیف این کارکرد نیز استفاده میشود. در حقیقت متخصصان، فرایندهای کارکردهای اجرایی را به دو قسمت کارکردهای سرد و گرم تقسیم کرده اند. کارکردهای برنامه ریزی، انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری، نظارت بر رفتار و مهار جزء فرایندهای "سرد " و عملکردهای اجرایی نامیده میشوند زیرا فرایندهای شناختی مربوط به آنها تمایل به تحریک عاطفی زیادی ندارند و نسبتاً منطقی هستند. کارکردهای داغ از رفتارهایی که نیاز به آگاهی عاطفی و تنظیم رفتارهای اجتماعی شخص و تصمیمگیری با تفسیر عاطفی و شخصی و همدلی دارند پشتیبانی می کنند. مطالعات نشان داده است که  اختلالات در اجزای "سرد" یا "گرم" عملکردهای اجرایی ممکن است تأثیرات مخربی بر فعالیتهای روزمره مردم داشته باشد، فعالیتهایی از جمله توانایی کار و حضور در مدرسه، عملکرد مستقل در خانه، یا توسعه و حفظ مناسبات اجتماعی مناسب است  (قائمی و همکاران، 1400).