
شرم به عنوان یک حالت هیجانی پیچیده تعریف میشود که از احساس نقص، گناه یا غیرمقبول بودن ناشی میشود. در روانشناسی و علوم اجتماعی، شرم بهطور معمول با خودآگاهی، ارزیابیهای اجتماعی و هنجارهای فرهنگی مرتبط است. این احساس زمانی رخ میدهد که فرد احساس کند که ویژگیهای شخصی یا رفتارش در برابر معیارهای اجتماعی، فرهنگی یا اخلاقی مورد نظر قابل قبول نیست(رومیانتسو[1]، 2025).
پیاژه در نظریههای خود به این نکته اشاره کرده است که احساس شرم بهطور عمده از تطابق فرد با هنجارهای اجتماعی و انتظارات دیگران ناشی میشود(گودمن، 2020؛ ترجمه انصار، 1403).
کارن هورنای نیز اشاره کرده است که شرم میتواند به عنوان یک دفاع روانی در برابر احساس نقص یا بیارزشی عمل کند(پرستش، 1401).
در نظریههای روانشناسی مانند نظریه روانکاوی فروید، شرم بهعنوان یک محصول از محدودیتهای خود و نظم اجتماعی در فرآیند رشد روانی مطرح شده است(زارعی، 1400).
شرم احساس منفی و آگاهانهای است که فرد در زمانی تجربه میکند که رفتار، ویژگیها یا هویت او، از نظر خود یا دیگران، با استانداردهای اجتماعی، اخلاقی یا فردی ناسازگار به نظر میرسد. این احساس میتواند منجر به کاهش عزت نفس، اضطراب اجتماعی و تمایل به پنهانسازی خود باشد(نیتزچه[2]، 2024).
[1] . Rumyantsev
[2] . Nietzsche