مبانی نظری سلامت معنوی

سلامت مصدر است به معني سالم بودن. لذا به ادراك، رفتار و پديده اي سالم مي گويند كه كار خود را متناسب با آنچه براي او ايجاد شده است به خوبي انجام دهد. واژه سلامت و يا سالم بودن به هر چيزي اطلاق مي شود كه آن چيز به خوبي در مدار صحيح قرار گرفته باشد و كار ويژه خود را به خوبي انجام دهد. لذا جسمي سالم است كه مجموعه اعضاء و جوارح آن به خوبي كار كنند و تمامي اموري چون جذب و دفع را بدون مشكل انجام دهند و عقلي سالم است كه در انديشيدن مشكلي نداشته باشد و روحي سالم است كه انسان را در اهداف متعالي انساني به خوبي هدايت كند و انساني سالم است كه همه ابعاد جسمي، روحي و ذهني آن در مسير تعالي انسان و نشاط و رفاه او قرار گيرد و به تعبير ديگر بتواند رفاه و نشاط او را تأمين كند(قادری، 1397).

سازمان جهاني بهداشت در تعريف سلامت مي گويد: «سلامت عبارت است از تأمين رفاه كامل جسمي و رواني و اجتماعي نه فقط نبودن بيماري و نقص عضو». به اين ترتيب كسي را كه بيماري جسمي نداشته باشد، نمي توان فرد سالمي دانست، بلكه شخص سالم كسي است كه از سلامت روح نيز برخوردار بوده از نظر اجتماعي در آسايش باشد. زيرا پژوهش هاي علمي نشان داده كه ممكن است ريشه و علت بسياري از ناتواني هاي جسمي، نابساماني هاي فكري و عاطفي باشد مثلاً امروزه معتقدند كه دلهره ها و ناراحتي هاي فكري مي تواند عامل مهمي در ايجاد زخم هاي معده باشد و چون دلهره و بسياري از احساسات عاطفي انسان در اثر زندگي با مردم و به علت فرهنگ جامعه به وجود مي آيد سلامت جسم تا حد زيادي با سلامت فكر و شرايط فرهنگي و اجتماعي كه فرد در آن زندگي مي­كند مربوط مي شود بهداشت عمومي را تشكيل مي دهد و شامل همه دانش ها و روش هايي است كه مي­تواند به حفظ سلامت فرد و جامعه كمك كند (سازمان بهداشت جهانی[1]، 2019).

گفته مي شودكلمه مذهب[2] از ريشه، لاتين(Religare) به معناي به هم پيوستن است. يك مذهب، تجربيات معنوي جمعي[3]يك گروه از مردم را در داخل سيستمي از باورها و اعمال [4] سازماندهي مي كند. مذهبي بودن به درجه شركت در يا ميزان پذيرش باورها و اعمال يك مذهب سازمان يافته، اطلاق مي شود. معنويت[5]از ريشه لاتين(Spiritualitas) به معناي تنفس است و مفهومي وسيعتر از مذهب دارد و به طور اوليه يك روند پويا، شخصي و تجربي است. برخي معتقدند ابعاد معنويت شامل تلاش براي معنا و هدف[6] تفوق و برتري (مثلاً، احساس اين كه انسان بودن فراتر از وجود مادي ساده است)، اتصال[7] (مثلاً اتصال به ديگران، طبيعت يا الوهيت) و ارزشها (مانند عشق، دلسوزي و عدالت) مي باشد اين در حالي است كه «معنا و هدف در زندگي، خودآگاهي، اتصال به خود، ديگران و يك واقعيت برتر» از اجزاء سلامت معنوي نيز شمرده شده اند اگر چه برخي افراد كه خود را معنوي ميدانند، بر يك مذهب رسمي صحه نميگذارند، مذهبي بودن و معنويت، مفاهيمي هستند كه همپوشاني دارند. به صورت تجربي، هر دو جستجوي معنا و هدف، تفوق، اتصال و ارزش ها را ممكن است شامل باشند. در اين نگاه، مذهبي بودن شبيه معنويت است. مذهب و معنويت از مهمترين عوامل فرهنگي هستند كه به ارزشهاي انساني، رفتارها، تجربيات و ساختار معنا مي دهند(د دیگو کوردرو، لوپز تاریدا، لینرو نارواز و  گالان گونزالس سرنا[8]، 2023).

 


[1] . World Health Organization

[2]- religion

[3] - collective

[4] - beliefs and practices

[5] - spirituality

[6] - meaning and purpose

[7] - connectedness

[8] . de Diego-Cordero, López-Tarrida,  Linero-Narváez,  Galán González-Serna